ارثیه در اسلام و قرآن

ارثیه در اسلام و قرآن

ارثیه در اسلام و قرآن

1- آيه قرآن در مورد ارث زن و شوهر, فراگير است و ميراث هر يك را از همه دارايى ديگرى مى داند و نامى از اعيان, عرصه, زمين, عقار, زن صاحب فرزند از شوهر و… به ميان نمى آورد.

2- دسته اى از روايات, كه صاحب وسائل شمار آنها را به هفده رسانيده و ادعاى فوق متواتر كرده, دلالت مى كنند كه زن, از زمين ارث نمى برد.

در بررسى آنها روشن شد كه شمار ادعايى و تواتر و فوق تواتر, هيچ كدام, پايه اى ندارد و برگشت همه آنها به ۳ يا ۴ روايت است كه از براى مصلحتى نامعلوم, گاهى آنها را جمع كرده و با مضمون مشتركى به اسم فضلاى خمسه در يك حديث نقل كرده و گاه جداجدا آورده و گاه يك مضمون كه تا سه راوى مشترك بوده اند, به خاطر اين كه در دو كتاب روايى از آنها ياد شده, يا جهت ديگرى دو روايت حساب شده است. بدين گونه: گاهى حديثى در استبصار كه خود شيخ طوسى شماره گذارى كرده يك شماره داشته, ولى در كتابهاى ديگر, مانند وسائل جدا شده و با دو شماره, دوحديث به حساب آمده است كه از مجموع بررسيها روشن شد از سه يا چهار مضمون و سه يا چهار خبر, فراتر نمى رود. پاره اى از نظر سند بسيار مشكل داشت كه بيان شد.

3- روايات زيادى در صدد بيان سهام و رد (عول) بودند كه در آنها بيان مى شد سهام زن, هيچ گاه از يك هشتم كم تر نمى شود و صورتهاى اجتماع زن با ديگر طبقات يا ديگر وارثان را بيان كرده بود و گاهى سهام را به ۲۴ و مانند آن مى رساند و درهيچ يك از آنها سخنى از اعيان و عرصه نبود, در صورتى كه اگر تفصيلى وجود داشت و زنان از زمين ارث نمى بردند, مى بايست به جاى بالا بردن سهام و ذكر كسرهاى مشكل, نخست سهم زن را از هوايى (اعيان) حساب مى كردند و يك هشتم اعيان را به او مى دادند و سپس, باقى مال را از همان سهام معروف كه بسيار روشن است, تقسيم مى كردند, درحالى كه در هيچ يك از آن روايات, به اين راه اشاره اى نشده است. بنابراين, اين دسته از روايات, به دلالت التزامى بر ارث بردن زن, از همه دارايى شوهر, دلالت مى كنند.

4- در روايتى از امام(ع) درباره شخصى كه وفات يافته و تنها وارث, زن اوست, پرسيده شد و امام(ع) فرمود: (يك چهارم به همسر وى بده و باقى را به سوى ما بفرست.)۱۰۱

در اين روايت, سخنى از اعيان و عرصه به ميان نيامده, با اين كه در آن زمانها كم ترين چيزى كه هر فرد داشته منزل بوده و اجاره نشينى, پديده كم وبيش, جديدى است. بنابراين, اطلاق جواب و ترك استفصال دلالت مى كند كه زن از همه دارايى ارث مى برده است, بويژه كه وقت عمل نيز بوده و بيان نكردن, مستلزم تاخير بيان از وقت حاجت بوده است.

5- يك روايت صحيح و صريح وجود داشت كه در آن امام(ع) مى فرمود:

يرثها وترثه من كل شئ ترك و تركت 102

زن و شوهر, هر يك از همه دارايى ديگرى ارث مى برد.

6- اجماع تعبدى خاصى كه كاشف از قول معصوم باشد, يافت نشد. تنها رجوع به كتاب مختلف, ديدگاههاى اختلافى فقيهان شيعه را ياد كرده, كافى است, تا اختلاف فقهاى بزرگ شيعه را در اين مساله روشن كند. حتى فقيهى چون شيخ طوسى, در چهار كتاب: تهذيب, استبصار, نهايه و خلاف, ديدگاههاى گوناگونى ارائه داده است و در دو كتاب مبسوط و تبيان, هيچ اشاره اى به محروم بودن زن از برخى ميراث نكرده است.با اين كه تبيان, كتاب تفسيرى ايشان است و بايد در ذيل آيه ۱۲ سوره نساء, از روايات هفده گانه مربوط به كوتاه بودن دستِ زن از عقار و اجماع موجود در اين باره, سخن بگويد و بين آنها و آيه قرآن, هماهنگى پديد آورد و در كتاب مبسوط نيز, كه براى نمايان قدرت اجتهاد شيعه و چگونگى ردّ فروع بر اصول نگاشته شده و مساله حل تعارض روايات با عموم آيه از مسائلى است كه بايد در آن جا مطرح و درباره آنها بحث مى شد, كه نشده است.

پس اين ديدگاه, همه وجوه امتياز را دارد و نقصى ندارد, مگر مقدار كوششى كه بايد براى حمل روايتهاى رديف ۲ بر اين مطلب انجام داد و اين مقدار از كوشش بر چيز ديگر و هر راه ديگر, پيشى دارد.

پس به طور قطع مى توان نظر داد: زن از همه ميراث همسر خويش ارث مى برد, ولى ورثه مى تواند به جاى عين زمين, بهاى آن را به او بدهند. زن حق در خواست عين زمين را ندارد و تفاوتى بين زنى كه از اين شوهر فرزند داشته باشد و يا نداشته باشد, وجود ندارد.

اگر چه بسيارى از فقيهان, بين اين دو گروه از زنان اين تفصيل را داده اند و با اعتبار عقلى نيز سازگار است, ولى دليلهاى موجود, بر اين تفصيل, دلالت ندارند, همان گونه كه بر اصل محروم بودن زن از ارث, دلالت ندارند.

برای مشاوره و اخذ وکیل با شماره درج شده در سایت تماس بگیرید.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

4004 602 0915